سلام
لطفا در این تاپیک اشعار متال و ترجمه فارسی آن را قرار دهید.
اگر ترجمه خوبی در سایر سایت ها مشاهده کردید هم لطفا با ذکر منبع اینجا قرار دهید.
سلام
لطفا در این تاپیک اشعار متال و ترجمه فارسی آن را قرار دهید.
اگر ترجمه خوبی در سایر سایت ها مشاهده کردید هم لطفا با ذکر منبع اینجا قرار دهید.
Draconian - The Cry of Silence
Filled with sorrow...
Bleak inner self touched by pride,
devoured by solitude, still wrapped in time.
I'm flowing with pain!
Holding myself back in suspicion...
and lingering in the dust...
the dust of my abandoned remains.
Killed with the dagger of life...!
Such an exquisite pride in my suffering...
alone, all alone with the emotional
streams of my soul...
So real, so pure... yet I'm left aside
entangled in fear... without hope.
I am truly left alone,
but somehow... just somehow
it feels like my loneliness is a victory
over the self-delusion of joy... and happiness.
My heart beats faster,
the anguish becomes clearer
and my misanthropic view gets stronger.
Living in the shadows...
so proud of being the one,
but desperate...
so desperate for a helping hand.
Do I really want to live this life?
I have a thousand reasons to die,
and many millions of tears to cry... in silence.
The human plague has emptied my life,
and I curse the day I was born... to this world!
Still, no-one else I ever want to be...
and no-one else I intend to be...
'cause no-one else I was meant to be!
I need, I want, I long for my retribution...
I need, I want, I yearn for my retribution...
I want my retribution... I want it now!
Unity; a gathering of open wounds,
of dark... of dark clean spirits...
what a dream... what a dream so distant!
Why should I... why should I be alone
when I love... when I love my brotherhood?
Shall I die... shall I die to be free
when I cry... when I cry in silence...
so please let me die in silence...
oh my god, let me die in silence!
لبریز از غم و اندوه...
خود ِ درون ، متروک و سرد که از غرور متاثر شده است ،
بلعیده شده در سکوت ، هنوز پیچیده شده در زمان.
من با درد و رنج در جریان هستم!
با تردید خودم را عقب نگاه داشته ام...
و در گرد و غبار پرسه می زنم و مُردد هستم...
در خاکستر ِ جسد ِ ترک شده ام.
کشته شده با خنجر ِ زندگی!
در رنج کشیدنم چه غرور ِ دلپسندی هست...
تنها ، همواره تنها با جریان های احساسی ِ روحم...
چُنین واقعی ، چُنین خالص ... اما هنوز در گوشه ای رها شده
گرفتار ِ ترس ، بدون ِ امید.
من حقیقتاً تنها رها شده ام ،
اما به گونه ای ، فقط به گونه ای
احساس می کنم که تنهاییَم پیروزی ای است
بر خود فریب گری ِ لذت... و شادی.
قلبم سریعتر می تپد ،
غم و اندوه واضح تر
و عقاید ِ انسان گریزانه ام قوی تر می شوند.
زندگی کردن در سایه ها...
بسیار مغرور از آن کسی که هستم ،
اما نا امید...
بسیار بی امید برای دستی که کمک می کند.
آیا به راستی می خواهم اینگونه زندگی کنم؟
من هزاران دلیل برای مُردن دارم ،
و میلیون ها اشک برای گریستن... در سکوت.
طاعون ِ انسانی زندگی ام را تهی کرده است ،
و روزی را که در این جهان به دنیا آمدم نفرین می کنم!
اما هنوز ، هرگز نمی خواهم کَس ِ دیگری باشم...
و خیال ندارم کَسِ دیگری باشم...
زیرا قرار نبوده است کَس ِ دیگری باشم!
من نیاز دارم ، من می خواهم ، من برای مجازاتم مشتاقم...
من نیاز دارم ، من می خواهم ، من آرزوی ِ مجازاتم را دارم...
من مجازاتم را می خواهم ، آن را هم اکنون می خواهم!
وحدت ; جمعی از زخم های ِ باز،
از روح های ِ پاک و تاریک...
چه رویایی... چه رویایی این قدر دور!
چرا باید تنها باشم
وقتی برادری ام را عاشقانه دوست دارم؟
باید بمیرم تا رها شوم
وقتی در سکوت اشک می ریزم؟...
پس خواهش می کنم که بگذاری در سکوت بمیرم...
آه خدایا ، بگذار در سکوت بمیرم!
آهنگ Death, Come Near Me از گروه Draconian
By day I sleep, at night I weep!
O Death, come near me!
Be the one, for me, be the one, the one, who stays.
My rivers, are frozen, and mischosen,
and the shadows, around me, sickens my heart.
O Death, come near me,
and stay, by my side. Hear my silent, my silent cry!
In sadness, I'm veiled, to the cross, I am nailed,
and the pain, around me, freezes my world.
My cold world...
In life, I've failed, for years, I've wailed.
Frozen in time...
left behind...
The rapture, of grief, is all, to find...
The rapture, of grief, is all!
Behind the shadow of life, the lost hopes are grieving.
I seek the night, and hope to find love.
So I drown in the silence of life's short eternity.
The tears fills the void in my heart, astray...
Embrace me now, delightful ease!
Give me a world of wondrous peace!
Calm the desperate scream in my heart!
O Death, come near me,
save me...
from this empty, cold, world!
O Life, you have killed me,
so spare me, from, this cauldron, of misery!
In life, I cry, away, I fly.
Chosen, to fall, within, these walls.
The rapture, of grief, is all, to find...
The rapture, of grief, is all!
Oh, shed a tear for the loss, of innocence,
for the forsaken spirits who aches... in us.
Cry for the heart who surrenders to pain,
for the solitude of those, left, behind!
Behold the pain and sorrow of the world,
dream of a place away from this nightmare.
Give us love and unity, under the heart of night.
O Death, come near us, and give us life
ای مرگ به من نزدیک شو
روزها در خوابم ، شبها اشک می ریزم
ای مرگ ، به من نزدیک شو!
تنها کّس ِ من باش ، کسی که می ماند.
رودخانه های ِ من یخ بسته اند و به اشتباه انتخاب شده اند ،
و سایه های پیرامونم ، قلبم را بیمار می کنند.
ای مرگ ، به من نزدیک شو ،
و در کنارم بمان، گریه های در سکوتم را بشنو.
غم و اندوه مرا فرا گرفته است ، بر صلیبی به میخ کشیده شده ام ،
و درد و رنج ِ پیرامونم دنیای مرا منجمد می کند.
دنیای ِ سرد ِ من...
سال ها در زندگی شکست خورده ام ، ناله ها سر داده ام ،
منجمد در زمان...
پشت ِ سر رها شده...
شعف ِ اندوه همه چیز است که میابی...
شعف ِاندوه همه چیز است.
در پشت پردهء زندگی ، امیدهای ِ بر باد رفته غصه می خورند.
من شب را می جویم با این امید که عشق را بیابم.
پس در سکوت ِجاودانگی ِکوتاه زندگی غرق می شوم.
اشک ها خلاءِِِ درون ِ قلبم را پر می کنند / گمراه...
اکنون مرا در آغوش بگیر ، آسایش ِخوش آیند!
و به من دنیایی از صلح و آرامش ِ فوق العاده بده.
فریاد ِ نا امیدی ِ درون ِ قلبم را آرام کن!
ای مرگ به من نزدیک شو ،
نجاتم بده...
از این دنیای ِ پوچ و سرد!
ای زندگی تو مرا کشتی ،
پس مرا از این پاتیل ِ بدبختی رها کن!
در زندگی ، من اشک می ریزم ، پرواز می کنم به دور دست ها.
انتخاب شده برای سقوط در میان این دیوارها.
شعف ِ اندوه همه چیز است که می یابی...
شعف ِ اندوه همه چیز است!
آه، برای فقدان ِ معصومیت گریه کن ،
برای روح های ِ ترک شده که که در درونمان رنج می کشند.
برای قلبی که تسلیم ِ درد و رنج می شود گریه کن ،
برای تنهایی ِ آنهایی که پشت ِ سر رها شده اند!
به رنج وغم ِ دنیا نگاه کن ،
و مکانی را تصور کن که از این کابوس بسیار دور است.
به ما عشق و وحدت بده در زیر ِ قلب ِ شب.
ای مرگ ، نزدیک شو و به ما زندگی بده!
ویرایش توسط Maximus : 2011/12/10 در ساعت 06:57 PM
Tool - Vicarious
Eye on the the TV
چشام به تلوزیون دوخته شده
'Cause tragedy thrills me
چون فیلمای تراژدی منو می ترسونن
Whatever flavor it happens to be, like...
"Killed by the husband"
قتل بوسیله شوهر
"Drowned by the ocean"
غرق شده در اقیانوس
"Shot by his own son"
به دست پسرش مورد شلیک گلوله قرار گرفت
"She used a poison
in his tea...kissed him goodbye"
اون دختر در نوشیدنی پسرک سم ریخت. . .و با بوسه ای از او خداحافظی کرد
That's my kind of story
این ها داستانهای من هستند
It's no fun 'til someone dies
و بهت حال نمیدن تا اینکه یکی توشون بمیره
Don't look at me like
I am a monster
اینجوری به من نگاه نکن که انگار یه هیولام!
Frown out your one face
اخماتو باز کن
But with the other
Stare like a junkie
Into the TV
اما مثل بقیه درست مثل یه دلال به تلوزیون خیره شو
Stare like a zombie
While the mother holds her child
و وقتی یک مادر بچش رو در آغوش می گیره، مثل یه جادوگر بهش خیره شو
Watches them die
مرگشون رو ببین
Hands to the sky crying
,
در حالی که دست به آسمون دراز کردن و گریه می کنن
"Why, oh why?"
چرا؟ آه چرا؟!
Cause I need to watch things die... from a distance
چون من نیاز دارم ببینم که همه چیز داره نابود میشه. . . از فاصله ای دور
Vicariously I live while the whole world dies
و وقتی زنده ام درحالی که تمام دنیا مرده
YOU ALL NEED IT TOO, DON'T LIE
شما هم بهش نیاز دارین، دروغ نگین
Why can't we just admit it?
چرا ما اینو نمی خواهیم بپذیریم
Why can't we just admit it?
چرا ما اینو نمی خواهیم بپذیریم؟
We won't give pause until the blood is flowing
نخواهیم ایستاد تا اینکه صحرای خون راه بندازیم
Neither the brave nor bold
نه شجاعیم و نه دلیر
Will write as the story's told
هرطوری که داستان هست ما هم می نویسیمش
We won't give pause until the blood is flowing
نخواهیم ایستاد تا اینکه صحرای خون راه بندازیم
Cause I need to watch things die... from a distance
چون من نیاز دارم ببینم که همه چیز داره نابود میشه. . . از فاصله ای دور
Vicariously I live while the whole world dies
و وقتی زندم درحالی که تمام دنیا مرده
You all feel the same, so...
شما هم(مطمئنا) همین احساس رو دارین
Why can't we just admit it?
چرا ما اینو نمیخواهیم بپذیریم
Blood like rain come down
خون چون باران فرو می باره
Drown my grave and ground
و من رو در قبرم غرق می کنه
Part vampire
نقش خون آشام
Part warrior
نقش یک جنگ جو
Carnivore and Voyeur
"کارنیور" و "وویر"
Stare at the transmittal
به فرستنده خیره شو
Sing to the death rattle
و هیاهو کنان بخون. . .La, la, la, la, la, la-la-lie
Credulous at best
تا اونجا که میتونی ساده لوح نباش
Your desire to believe in
به تمایلاتت باور داشته باش
Angels in the hearts of men
فرشتگان در قلب انسانها
Pull your head on out, your head please
, and give a listen
خوب گوش کن چی میگم
Shouldn't have to say it all again
دوباره تکرارشون نمی کنم
The universe is hostile, so impersonal
این جهان دشمن ماست
Devour to survive... so it is, so it's always been
این جهان رو ویران کنین. . .کاری که. . کاری که اون همیشه کرده
We all feed on tragedy
همه ما به یک تراژدی دامن می زنیم
It's like blood to a vampire
درست مثل رساندن خون به یک خون آشام
Vicariously I live while the whole world dies
و وقتی زنده ام درحالی که تمام دنیا مرده
Much better you than
خیلی بهتر از تو
تنها كاربران عضو مي توانند لينك ها را مشاهده كنند.
ویرایش توسط Maximus : 2012/02/18 در ساعت 04:20 PM
ترجمه اشعار Dream Theater
Forsaken
For a while I thought I fell asleep
Lying motionless inside a dream
Then rising suddenly
I felt a chilling breath upon me
She softly whispered in my ear
(Forsaken)
Forsaken
I have come for you tonight
Awaken
Look in my eyes
And take my hand
Give yourself up to me
I waited painfully for not to fall again
Trying to silence the fear within me
Out of the nightly mist
I felt a stinging kiss
And saw a crimson stain on her lips
I have to know your name
Where have I seen your face before?
My dear why don't you be afraid?
Forsaken
I have come for you tonight
Awaken
Look in my eyes
And take my hand
Give yourself up to me
Take me far away
Close your eyes and hold your breath
To the ends of the earth
Guitar solo
Forsaken
I have come for you tonight
Awaken
Look in my eyes
And take my hand
Forsaken
Fly away with me tonight
Awaken
Renew my life
Now you are mine
Give yourself up to me
برای مدتی فکر کردم که خوابم می آید
بدون حرکت درون یک رویا دراز کشیدم
سپس ناگهان برخاستم
من نفس سردی بالای سرم احساس کردم
او به آرامی در گوش من زمزمه کرد
(ترکم کردی)
ترکم کردی
من امشب بخاطر تو آمده ام
بیدار کردی
به چشام نگاه کن
و دستم را بگیر
خودت را به من تسلیم کن
من دردمندانه انتظار می کشیدم که دوباره سقوط نکنم
تلاش می کنم برای خاموش کردن ترس درونم
بیرون از غبار شبانه
گزیدگی یک بوسه را احساس کردم
و یک لکه ی قرمز روی لبهایش دیدم
من باید اسمت را بدونم
صورتت را کجا دیده بودم؟
عزیزم چرا نمی ترسی؟
ترکم کردی
من امشب بخاطر تو آمده ام
بیدار کردی
به چشمام نگاه کن
و دستم را بگیر
خودت را به من تسلیم کن
من را به دور دستها ببر
چشمهایت را ببند و نفست را نگاه دار
تا آخر جهان
ترکم کردی
من امشب بخاطر تو آمده ام
بیدار کردی
به چشمم نگاه کن
و دستم را بگیر
خودت را به من تسلیم کن
ترکم کردی
امشب با من به دور دستها پرواز کن
بیدار کردی
زندگی من را نو کن
حالا برای منی
خودت را به من تسلیم کن
Guns N Roses
Talk to me softly
با من به نرمي صحبت كن
There's something in your eyes
چيزي در چشمانت است
Don't hang your head in sorrow
درغم سرت را پايين ننداز
And please don't cry
و لطفاً گريه نكن
I know how you feel inside
ميدونم در درونت چه احساسي داري
I've been there before
من هم قبلاً اينگونه بودهام
Somethin's changing inside you
چيزي در دروونت در حال تغيير است
And don't you know
و خودت از آن بيخبري
Don't you cry tonight
امشب رو گريه نكن
I still love you baby
هنوز عاشقت هستم عزيزم
Don't you cry tonight
امشب رو گريه نكن
Don't you cry tonight
امشب رو گريه نكن
There's a heaven above you baby
بهشتي بر بالاي سرت است عزيزم
And don't you cry tonight
[پس] امشب رو گريه نكن
Give me a whisper
با من نجوا كن
And give me a sigh
و براي من افسوس بخور
Give me a kiss before you
مرا ببوس قبل از اينكه
tell me goodbye
به من بگويي خداحافظ
Don't you take it so hard now
الان خيلي به نظرت سخت نمياد
And please don't take it so bad
[پس] خواهش ميكنم خيلي به نظرت بد نياد
I'll still be thinkin' of you
هنوز به تو فكر ميكنم
And the times we had...baby
و به روزهايي كه با هم داشتيم... عزيزم
And don't you cry tonight
[پس] امشب رو گريه نكن
Don't you cry tonight
امشب رو گريه نكن
Don't you cry tonight
امشب رو گريه نكن
There's a heaven above you baby
بهشتي بر بالاي سرت است
And don't you cry tonight
[پس] امشب رو گريه نكن
And please remember that I never lied
و خواهش ميكنم به ياد داشته باش كه من هرگز دروغ نگفتم
And please remember
و خواهش ميكنم به ياد داشته باش
how I felt inside now honey
كه چه احساسي داشتهام عزيزم
You get on making your own way
تو گذشتي و به راه خودت رفتي
But you'll be alright now sugar
اما الان بهتر شدي شيرين من
You'll feel better tomorrow
فردا حالت بهتر [هم] خواهد شد
Come the morning light now baby
[وقتي كه] نور صبحگاهي خورشيد بتابد عزيزم
Iron Maiden - HALLOWED BE THY NAME
HALLOWED BE THY NAME
نام تو مقدس باشد
I'm waiting in my cold cell when the bell begins to chime
من در حالی که زنگها به صدا در می ایند در زندان سردم منتظرم
Reflecting on my past life and it doesn't have much time
انعکاسی بر زندگی پیشینم و این زمان زیادی نداره
Cos at 5 o'clock they take me to the Gallows Pole
به دلیل اینکه راس ساعت 5 اونا من رو به طرف چوبه ی دار میبرند ...
The sands of time for me are running low
شن های زمان برای من دارند به سرعت پایین میریزند
When the priest comes to read me the last rites
وقتی کشیش میاد تا اخرین مناسک رو برا من بخونه
I take a look through the bars at the last sights
من یه نگاهی به درون بارها در گوشه ی دیگر می اندازم
Of a world that has gone very wrong for me
از جهانی که خیلی نامردی در حق من کرد ...
Can it be there's been some sort of an error
آیا این میتونه یک اشتباه باشه؟ (نقطه ای که در آن هستم)
Hard to stop the surmounting terror
سخته مبارزه کردن با ترس
Is it really the end not some crazy dream
ایا این درسته که پایان، تعدادی رویا های احمقانه نیست
Somebody please tell me that I'm dreaming
لطفا یکی به من بگه که دارم رویا پردازی میکنم
It's not easy to stop from screaming
راحت نیست توقف کردن فریاد ...
But words escape me when I try to speak
ولی وقتی سعی میکنم صحبت کنم کلمات منو نجات میدن
Tears they flow but why am I crying
اشکها جاری میشند ولی چرا من دارم گریه میکنم؟
After all am I not afraid of dying
بعد از همه ی اینکه ایا من از مرگ هراسی ندارم؟
Don't believe that there never is an end
آن را هرگز باور نکن ، هیچوقت یک پایان وجود نداره
As the guards march me out to the courtyard
همانند گارد ها منو مارچ میدن به بیرون بطرف حیاط(برای به دار آویخته شدن)
Someone calls from a cell "God be with you"
یکی از یک سلول صدا میزنه "خدا با تو باشد"
If there's a God then why has he let me die?
اگر اینجا خدایی هست پس چرا گذاشته من بمیرم؟
As I walk all my life drifts before me
همانطور که من راه میرم تمام زندگیم از جلوی من میگذره
And though the end is near I'm not sorry
اما با اینکه پایان نزدیکه من پشیمان نیستم
Catch my soul cos it's willing to fly away
روحم رو میفهمم چون راغبه که پرواز کنه
Mark my words please believe my soul lives on
کلمات منو به خاطر بسپار لطفا باور داشته باش که روحه من زنده است
Please don't worry now that I have gone
لطفا نگران نباش حالا که من رفته ام
I've gone beyond to see the truth
من به ماورا رفته ام تا حقیقت را ببینم
When you know that your time is close at hand
وقتی بدونی که زمانت نزدیکه رو به پایان
Maybe then you'll begin to understand
شاید شروع کنی به فهمیدن
Life down there is just a strange illusion
زندگی ذلیل است ، اینجا فقط یک حیله ی ناشناخته است
ویرایش توسط Maximus : 2012/04/15 در ساعت 10:50 PM
ترجمه آهنگ Gate 21 از سرج تانکیان که ویدیوش هم به تازگی منتشر شده , فوق العادست به خاطر همین ترجمش رو میزارم. در ضمن اگه توی ترجمه اشتباهی چیزی دیدن حتما بگین.
Serj Tankian - Goodbye - Gate 21
The love that you bring
آن عشق که تو آوردی
You bring me alone
تو مرا با خود آوردی
The pain that you give
آن درد که به من بخشیدی
Gives me a home
برایم آشیانه شد
Do you want to stay by my side
آیا می خوای در کنار من بمانی ؟
Do you want me to turn and hide
آیا می خواهی برگردم و پنهان شوم
We are disappearing inside
ما در خود ناپدید می شویم
Seeing pictures of our goodbyes
آنگاه که به خداحافظی می اندیشیم
When we, we believe
آن گاه که ما , ما باور داشته باشیم
That our love will survive
که عشق ما زنده خواهد ماند
The pain that you bring
آن درد که تو آوردی
Brings me all alone
برایم فقط تنهایی می آورد
Do you love me
آیا مرا دوست داری ؟
Do you hate me
آیا از من نفرت داری ؟
Do you wanna believe me
آیا میخواهی مرا باور کنی ؟
Do you think that you don't need me
آیا به این می اندیشی که نیازی به من نداری ؟
Do you wanna deceive me
آیا میخواهی مرا فریب دهی ؟
I can't think that it's all over
نمی توانم به تمام شدن هم چیز فکر کنم
Don't wanna forget
نمی خواهم فراموش کنم
I can't live this disappointment down
نمی توانم با این نا امیدی زنده بمانم
That I wanna repress your
می خواهم نابود کنم خداحافظی با تو را
Goodbye, Goodbye
خداحافظ!
The design we broke the mold
آن طرح که شکلش را نابود کردیم
The dreams when you see
آن رویاها که تو می بینی
That goodbyes aren't for long
چرا که خداحافظی ها زیاد دوام نمی آورند
Please follow me
خواهش می کنم دنبال من بیا
To the borders of destiny
تا مرزهای سرنوشت
I don't wanna break from your side
من نمی خواهم از تو بشکنم
The falling ground screams goodbye
زمین ویران شده فریاد می زند خداحافظ
Do you love me
آیا مرا دوست داری ؟
Do you hate me
آیا از من نفرت داری ؟
Do you wanna believe me
آیا میخواهی مرا باور کنی ؟
Do you think that you don't need me
آیا به این می اندیشی که نیازی به من نداری ؟
Do you wanna deceive me
آیا میخواهی مرا فریب دهی ؟
I can't think that it's all over
نمی توانم به تمام شدن هم چیز فکر کنم
Don't wanna forget
نمی خواهم فراموش کنم
I can't live this disappointment down
نمی توانم با این نا امیدی زنده بمانم
That I wanna repress your
می خواهم نابود کنم خداحافظی با تو را
Goodbye, Goodbye
خداحافظ!
The design we broke the mold
آن طرح که شکلش را نابود کردیم
The dreams when you see
آن رویاها که تو می بینی
That goodbyes aren't for long
چرا که خداحافظی ها زیاد دوام نمی آورند
Please follow me
خواهش می کنم دنبال من بیا
To the borders of destiny
تا مرزهای سرنوشت
I don't wanna break from your side
من نمی خواهم از تو بشکنم
The falling ground screams goodbye
زمین ویران شده فریاد می زند خداحافظ
Goodbye, Goodbye
خداحافظ!
The design we broke the mold
آن طرح که شکلش را نابود کردیم
The dreams when you see
آن رویاها که تو می بینی
That goodbyes aren't for long
چرا که خداحافظی ها زیاد دوام نمی آورند
Serj Tankian - Empty Walls
Pretentious attention
Dismissive apprehension
Don't waste your time, on coffins today
When we decline, from the confines of our mind
Don't waste your time, on coffins today
Don't you see their bodies burning?
Desolate and full of yearning
Dying of anticipation
Choking from intoxication
Don't you see their bodies burning?
I want you
To be
Left behind those empty walls
Taunt you
To see
From behind those empty walls
Those empty walls
When we decline, from the confines of our mind
Don't waste your time, on coffins today
Don't you see their bodies burning?
Desolate and full of yearning
Dying of anticipation
Choking from intoxication
Don't you see their bodies burning?
I want you
To be
Left behind those empty walls
Taunt you
To see
From behind those empty walls
Want you to be
Left behind those empty walls
I taunt you
To see
From behind those empty walls
From behind those empty walls
From behind those empty walls
The walls
From behind those empty walls
I loved you
Yesterday, before
You killed my family.
Don't you see their bodies burning?
Don't you see their bodies burning?
I want you
To be
Left behind those empty walls
Taunt you
To see
From behind those empty walls
Want you to be, left behind those empty walls
Taunt you
To see
From behind those empty walls
From behind those empty walls
From behind those ****ing walls
From behind those goddamn walls
Those walls...
Those walls...
سعی می کنند توجه هارو به خودشون جلب کنن
و از آینده ای که ازش هراس دارن فرار کنن
وقتی ما به خواطر خط قرمزهایی که تو ذهنمون وجود داره به توافق نمی رسیم
بهتره وقتت رو روی تابوت ها و گذشته هدر نکنی
مگه اجسادشون رو نمی بینی که دارن می سوزن؟
در حالی که مطرودند و پر از امیال و هوسها
و از فرط چشم به راه بودن دارن می میرند
و از مستی دارن خفه میشن
مگه اجسادشون رو نمی بینی که دارن می سوزن؟
من می خوام تو پشت اون حصارهای پوچ بمونی
و توجه تورو جلب کنم تا از پشت اون حصارهای پوچ بتونی ببینی
حصارهای پوچ تو
حصارهای پوچ تو
وقتی ما به خواطر خط قرمزهایی که تو ذهنمون وجود داره به توافق نمی رسیم
بهتره وقتت رو روی تابوت ها و گذشته هدر نکنی
مگه اجسادشون رو نمی بینی که دارن می سوزن؟
در حالی که مطرودند و پر از امیال و هوسها
و از فرط چشم به راه بودن دارن می میرند
و از مستی دارن خفه میشن
مگه اجسادشون رو نمی بینی که دارن می سوزن؟
من می خوام تو پشت اون حصارهای پوچ بمونی
و توجه تورو جلب کنم تا از پشت اون حصارهای پوچ بتونی ببینی
من می خوام تو پشت اون حصارهای پوچ بمونی
و توجه تورو جلب کنم تا از پشت اون حصارهای پوچ بتونی ببینی
اون حصارهای پوچ
دیروز قبل از اینکه خانواده ام رو بکشی عاشقت بودم
مگه اجسادشون رو نمی بینی که دارن می سوزن؟
مگه اجسادشون رو نمی بینی که دارن می سوزن؟
من می خوام تو پشت اون حصارهای پوچ بمونی
و توجه تورو جلب کنم تا از پشت اون حصارهای پوچ بتونی ببینی
از پشت اون حصارهای پوچ
از پشت اون حصارهای پوچ لعنتی
ترجمه Killl'm All از Metallica
JUMP IN THE FIRE
به درون آتش بپر
Down in the depths of my fiery home
اين پايين در اعماق خانه آتشين من
The summons bell will chime
ناقوس فراخواني به صدا در مي آيد
Tempting you and all the earth
تو و تمام زمينيان را وسوسه ميكند
To join our sinful kind
گناهكاران به نژاد ما بپيونديد
There's a job to be done and I'm the one
بايد كاري انجام شود و من آنرا انجام ميدهم
You people make me do it
شما مردم مرا به اين كار وادار مي كنيد
Now it's time for your fate and I won't hesitate
اكنون زمان سرنوشت تو رسيده است و من لحظه اي درنگ نمي كنم
To pull you down into this pit
تا تو را به اين سياهچال بكشانم
So come on
پس بيا
Jump in the fire
به درون آتش بپر
So come on
پس بيا
Jump in the fire
به درون آتش بپر
With hell in my eyes and with death in my veins
با جهنم چشمانمو با مرگ در رگهايم
The end is closing in
پايان كارت نزديك ميشود
Feeding on the minds of man
And from their souls within
من از اذهان مردم وروح آنها تغذيه ميشوم
My disciples all shout to search you out
پيروانم فرياد ميزنند تا تورا بيابند
And they always shall obey
و هميشه بايد مطيع من باشند
Follow me now, my child, not the meek or the mild
نه فرتنان و نه ضعيفان ،پس بيا فرزندم همراهم بيا
But do just as I say
فقط آنچه من ميگويم انجام ده
So come on
پس بيا
Jump in the fire
به درون آتش بپر
So come on
پس بيا
Jump in the fire
به درون آتش بپر
Jump by your will or be taken by force
با ميل خود بپر يا بزور برده خواهي شد
I'll get you either way
در هر دو صورت به آنجا برده خواهي شد
Trying to keep the hellfire lit
تلاش مي كنم آتش جهنم را سوزان نگه دارم
I'm stalking you as prey
تو طعمه من هستي و من شكارت ميكنم
Living your life as me, I am you, you see
تو همانند من زندگي ميكني، من خود تو ام ميبيني
There is part of me in everyone
قسمتي از من در وجود همه است
So reach down, grab my hand, walk with me through the land
پس بيا دست مرا بگير و در اين زمين با من قدم بزن
Come home where you belong
به خانه بيا همانجا كه به آن تعلق داري
So come on
پس بيا
Jump in the fire
به درون آتش بپر
So come on
پس بيا
Jump in the fire
به درون آتش بپر
- - - - - پست ادغام شده- - - - -
البوم Fallen از Burzum enhver til sitt
هر مرد به انچه میخواهد میرسد
I follow my horse, into the forest.
Bleeding; wet from my own blood.
The feet feels heavier and heavier;
a beating pain in the thigh.
The pants feel like plaster
around my legs, where the blood has dried.
اسبم مرا به داخل جنگلی میبرد
در حالیکه خونریزی میکنم و از خون خودم خیس شدم
در پاهایم احساس سنگینی میکنم
وزخمی رنج اور در رانم وجود دارد
لباسم زیرم که خون در ان خشک شده است مثل گچی پاهایم را احاطه کرده است
I fall, but get up again.
Staggering, limping, stumbling, falling.
My hunt ends, in the wet moss
by the the lonsesome bank of the moon lake.
The lonsesome bank of the moon lake.
The lonsesome bank of the moon lake.
زمین میخورم اما دوباره بلند میشوم
تلو تلو میرم میلنگ سر میخورم و ما افتم
جستوجویم در خزه زاری مرطوب در کنار دریاچه ای که ماه در ان منعکس شده پایان می یابد
Why must I test my destiny again and again?
Why must I forget the pain when the wound heals?
Why must I get used to a ruined body?
Why must I forget where I fell the last time?
Why must I forget? Why must I forget?
Why must I feel the old pain again (and again and again...)?
چرا من باید همواره تقدیرم را بچشم؟
چرا من باید درد را فراموش کنم آن زمان که زخمهایم خوب شده؟
چرا من باید به یک بدن داغون همواره خو داشته باشم؟
چرا من باید فراموش کنم انجا که زمان اخر(هنگام مرگ) را احساس میکنم؟
چرا من باید فراموش کنم ؟چرا من باید فراموش کنم؟
چرا من همیشه باید درد قدیمی را احساس کنم؟
One time, this time, I cannot get up again.
I remain there, in the wet moss, alone and dying.
I cannot get up, and I don't want to either.
The moon is reflected in the surface of the lake and she blinks at me.
The moon blinks at me.
The moon blinks at me.
یک زمان این زمان من نمیتوتنم دورباره برخیزم
آنجا در خزه مرطوب تنها و درحال مرگ میمانم
نمیتوانم برخیزم و هیچ کدام اینها را نمیخواهم
ماه بر روی دریاچه منعکس شده است و به من خیره شد است
ماه به من خیره شده
ماه به من خیره شده
The light intensifies.
The moon goddess comes to me.
نور بهم جان میبخشد
الهه ماه به سویم می آید
I am not cold anymore.
I am warmed by the moonlight.
دیگر سرد نیستم
با نور ماه گرم شده ام
Why must I test my destiny again and again?
Why must I forget the pain when the wound heals?
Why must I get used to a ruined body?
Why must I forget where I fell the last time?
Why must I forget? Why must I forget?
Why must I feel the old pain again (and again and again...)?
چرا من باید همواره تقدیرم را بچشم؟
چرا من باید درد را فراموش کنم آن زمان که زخمهایم خوب شده؟
چرا من باید به یک بدن داغون همواره خو داشته باشم؟
چرا من باید فراموش کنم انجا که زمان اخر(هنگام مرگ) را احساس میکنم؟
چرا من باید فراموش کنم ؟چرا من باید فراموش کنم؟
چرا من همیشه باید درد قدیمی را احساس کنم؟
I am not cold anymore.
I am warmed by the moonlight.
I am not cold anymore.
I am warmed by the moonlight.
دیگر سرد نیستم
با نور ماه گرم شده ام