سلام دوستان
قرار بر این شد که آموزش میکس رو شروع کنیم، انشالله بتونم تمومش کنم!
این آموزش رو قبلاً توی فروم دیگه ای هم نوشتم با همین اسم کاربری تنها كاربران عضو مي توانند لينك ها را مشاهده كنند.
لازم میدونم قبل از شروع چند تا نکته رو عرض کنم خدمت دوستان!!!
برای حفظ نظم تاپیک لطف کنید به هیچ دلیل و عنوانی هیچگونه پستی قرار ندید.
برای سوال و جواب و گفتمان تاپیکی اختصاص داده شده که میتونید سوال، جواب، نظر و پیشنهادتون رو اونجا مطرح کنید.
تنها كاربران عضو مي توانند لينك ها را مشاهده كنند.
این تاپیک برای آموزش میکس به زبان ساده شروع شده، لذا از دوستان عزیز شدیداً خواهش میکنم هر بخش و هر جلسه رو به صورت کامل بخونن چون این مبحث به صورت رشته ای به هم وصله!
برای دوستانی هم که این مطالب رو بلدن از خدا صبر و استقامت آرزو میکنم!
این آموزش بدون تکیه بر نرم افزار خاصی پیش میره، یعنی برای همه مفیده، چه کسایی که با میکسرها، رکوردرها و تجهیزات سخت افزاری کار میکنن چه برای کسایی که حتی یک بارم این تجهیزات رو ندیدن و فقط به صورت نرم افزاری کار میکنن!
جلسه اول
میکس
در زبان ساده و عامیانه میکس به معنای مخلوط کردن میباشد، توی موسیقی و علم صدابرداری هم یعنی ترکیب و کنار هم چیدن سازها براساس یک سری قواعد و اصول.
بیایم اون ترس گذشته رو با یه پاراگراف ساده نسبت به میکس، از خودمون دور کنیم
میکس در اصل از سه مرحله اصلی تشکیل شده
1- اکولایز
2- پنینگ
3- استفاده از افکتهای بر پایه زمان و تنظیم ولوم
حال:
مرحله اول به زبان ساده همون تنظیم بیس و تریبل یا همون زیر و بمی صداست، که اکثرا روی دستگاههای پخش صوتی اونارو تجربه کردیم!!! (توی این بخش مقداری تخصصی تر توضیح میدم)
مرحله دوم همون چپ یا راست بردن صداست، توی دو تا باند که یکی در چپ و دیگری در راسته میتونیم صدا رو جابجا کنیم!
مرحله سوم هم استفاده از افکتهاست، افکتهایی مانند ریورب Reverb تاخیر Delay, ...
لازم دونستم این مسائل رو ساده توضیح بدم که به بخش اصلی و بنیان میکس برسیم!!!
ما صدا رو به دو طریق میشنویم:
1- امواج فیزیکی صدا: بلندگوها بر اساس تعریفشون صدا رو با استفاده از جنبش مولکولهای هوا به گوش ما میرسونن به طور مستقیم. (که با این موضوع اصلاً کاری نداریم)
2- تجسم: راه دوم تجسم صدا ها توی فضای سه بعدیه (گفتمان ما راجع به این مبحثه)
سه بعد تشکیل شده از سه محور XYZ. (توی ریاضی اگه یادمون باشه محورهای X افقی، Y عمودی و محور Z که همون عمق به حساب میاد)
اگه صداها رو به صورت نقطه هایی توی فضای سه بعدی تصور کنیم خیلی راحت میشه نقطه هارو جابجا کرد تو این فضا!!! فقط کافیه بدونیم که یه صدا چقدر باید به سمت چپ، راست، بالا، پائین، عقب یا جلو حرکت کنه!!!
درک این مطلب رو میتونیم با نتیجه گیری از مطالب بالا راحتتر به هدف برسونیم!!!
محور Xها: گفته بودیم که پنینگ یعنی انتقال صدا روی محور افقی به صورت چپ یا راست! محور Yها: برای جابجایی صدا روی محور عمودی با استفاده از اکولایز میتونیم یه صدا رو بالا یا پائین ببریم. هرچه صدا زیرتر باشه توی این فضا در نقاط بالاتری قرار داره و هرچی بم تر میشه پائینتر میاد (برای همینه که میگن برای میکس سازهای بیس پاهاتون رو رو زمین بزارید و اونو حس کنید) محور Zها: با این واژه زیاد روبرو شدیم که میگن فلان صدا از ته چاه میاد، این به این معناست که صدا در فاصله دورتری از شما قرار دارد، میتونیم این موضوع رو توی موسیقی هم درک کنیم، اگه دقت کرده باشید متوجه شدید که معمولاً صدای خواننده جلوتر از یه سری سازهای دیگه است یا در قسمتی که ملودی کار نواخته میشه ساز اصلی خیلی پر رنگ تر و نمایانتر جلوه میکنه، این مطلب برای درک محور عمق صدا گفته شد که برای این کار میتونید با کم کردن ولوم یه صدا یا استفاده از افکتهایی مثل ریورب و دیلی (که بعداً درباره اونها مفصل توضیح میدم) صدا رو به پشت بلندگو ها در فاصله دورتر یا به جلو بیارید!!!
حالا با درک تمام این مسائل میتونیم بفهمیم که چرا توی ارکستر ها هر دسته از سازها تو یه منطقه قرار دارن (درام، ویلن، گیتار، پیانو و ...)
خیلی از دوستان ممنونم بابت توجهشون به این تاپیک امیدوارم پست قبلی رو خونده باشن همگی.
از این به بعد شروع میکنیم به توضیحات مربوط به هر مرحله از میکس!!!
مرحله 1 که اکولایز بود رو بیشتر بررسی میکنیم.
اکولایزر یا همون ابزار تنظیم زیر و بمی صدا به چند صورت موجوده:
1- اکولایزر های گرافیکی
2- اکولایزرهای پاراگرافیکی
3- اکولایزرهای رول آف
درباره هرکدوم به دلیل جلوگیری از پیچیده شدن و طولانی شدن مطلب بعداً و در هنگام توضیح کاربردشون صحبت میکنیم.
یه نمودار دو بعدی رو تصور کنید که محور افقی اون شامل اعدادی از 0 تا 20000 (یا بیشتر) و محور عمودی اون از -24 تا +24 (بیشتر یا کمتر) هستش!
محور افقی اون شامل اعدادیه که از چپ به راست زیر تر شدن صدا رو نشون میده (از چپ که حداکثر صدای بم ممکن تا سمت راست زیرترین صدای ممکن)
خیلی ساده گفتم ولی باید بدونید که این اعداد همون فرکانسهای صدا هستن و واحد اندازه گیریشون هرتز هستش که یه کم اسمشون ترسناکه ولی واقعاً اصلاً چیز سختی نیستن!!! پس بدون هیچ دیدگاهی از قبل این مطلب رو با هم مرور میکنیم!!!
محور عمودی هم بر اساس واحدبندی انجام شده (dB دسی بل) که برای افزایش و کاهش ولوم هر فرکانس هستش برای مثال میتونیم فرکانس 5500 رو به اندازه 3 dB کم یا زیاد کنیم (که در مورد کم یا زیاد کردن و زمان انجام این اعمال بعدها توضیح میدم)
حالا یه کم خارجیش میکنیم و اصطلاحاتشو میگم که مطالب دیگه ای که میخونید براتون گیج کننده نباشه!!!
محور افقی یا همون فرکانسها به چند دسته تقسیم میشن: Low Bass: فرکانسهای پائینتر از 40 Hz (هرتز) Bass: فرکانسهای از 40 Hz تا 200 Hz
فرکانس صوتی سازهایی مثل گیتار بیس و Kick در این محدوده قرار داره! OoHzone: فرکانسهای از 200 Hz تا 800 Hz
این محدوده به محدوده کثیف فرکانسها معروفن، معمولاً صداهایی که توی این محدوده افزایش پیدا میکنن خیلی خسته کننده به نظر میان! Midrange: فرکانسهای 800 Hz تا 5000 Hz
حساس ترین محدوده فرکانسی که افزایش 1 dB هم تو این محدوده میتونه خیلی تاثیرگذار باشه پس باید با دقت بیشتری تو این محدوده کار کنیم. High: فرکانسهای 5000 Hz تا 8000 Hz
وقتی توی دستگاههای پخش صوتی تریبل رو زیاد میکنیم این محدوده از فرکانسها افزایش پیدا میکنن. Hi-High: فرکانسهای بیشتر از 8000 Hz
صداهای Crash، Ride و Cymbal (همون سنجهای ساز درام) تو این محدوده قرار دارن.
اصلاً ترسناک نیست، کار سختی هم نیست!!!!
تمرین: با هر سیستمی که کار میکنید یه ترک یا یه صدا رو به صورتای مختلف اکولایز کنید (اصلاً بازی کنید ولی مواظب باشید که این کارو با ولوم بالا انجام ندید چون ممکنه به بلندگوهاتون آسیب برسه)
حالا به راحتی با مفهوم اکولایز، فرکانسها و محدوده های فرکانسی آشنا شدید، پس میتونید یه صدا رو توی محدوده های مختلف تغییر بدید!!! (کار سختی بود؟)
مهمترین مرحله توی میکس همین مرحله است، پس میشه گفت با درک مطالب و تمرین تونستید راه زیادی رو برید.
اگه سوالی بود هرچند ساده و ابتدایی، توی تاپیک مربوط به سوالات اونو بپرسید، حتماً جوابتونو میگیرید!
22 کاربر مقابل از Iman Ahmadzadeh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
جلسه قبل اکولایزر و محدوده های فرکانسی رو توضیح دادم، امیدوارم که خوب دقت کرده باشید به مطالب و تمرین کرده باشید و کاملاً مطالب رو درک کرده باشین!
با توجه به نکات جلسه اول و دوم حالا میتونیم یه صدا رو روی محور عمودی جابجا کنیم، یعنی توی فضای سه بعدی اونو به سمت بالا یا پائین ببریم.
توی این جلسه میخوام مرحله ی پنینگ (Panning) رو توضیح بدم، که یکی از مراحل شیرین و کارساز توی مراحل میکس به حساب میاد.
روی تمام میکسر ها (چه سخت افزاری چه نرم افزاری) یه پیچ هست که بوسیله اون میتونیم صدا رو به سمت چپ یا راست (Left, Right) منتقل کنیم!!!
با واژه بالانس کم و بیش آشناییم همه، توضیح ساده اش میشه تعادل برابر بین سمت چپ و راست، دقت کنید، زمانی که این پیچ روی صفر باشه (وسط باشه و تغییری داده نشده باشه) در صورتی که صدا بالانس باشه صدا وسط قرار داره، یعنی اگه به صدا دقت کنید صدا رو در فضایی در وسط دو بلندگو میشنوید، حالا بسته به شرایط سلیقه و نوع میکس میتونیم این صدا رو به سمت چپ یا راست حرکت بدیم (بوسیله همون پیچی که روی میکسر قرار داره)
میشه گفت در حالت عادی (شرایط میکس ساده، یعنی تعداد سازهای متعادل و عدم تداخل فرکانسی) پنینگ بستگی به سلیقه ی شما داره، ولی معمولاً زمانی که توی یه محدوده ی فرکانسی باشه (دو تا ساز که رنج فرکانسیشون تو یه رنج باشه) میان و هر کدوم رو به یه سمت پن میکنن که سازها تو هم نباشه! (تداخل فرکانسی)
شاید یه کم پیچیده به نظر بیاد ولی با یه مثال ساده میتونیم این عمل رو درک کنیم.
فرض کنیم میخوایم به دو نفر چند تا کتاب و به صورت عادلانه تقسیم کنیم، میایم هر کدوم رو دونه دونه به اون دو نفر میدیم، وقتی دیدیم از یه کتاب دو تا داریم هرکدومش رو به یه نفر میدیم، اینجوری هیچکدوم از اون دو نفر از هر کتاب یه دونه دارن و هیچکدوم کتابای تکراری ندارن!
حالا ضرورت پنینگ (وقتی که تداخل فرکانسی داریم) رو فهمیدیم!
با نتیجه گیری از کل مطالب بالا میتونیم علاوه بر محور عمودی، روی محور افقی هم صداها رو جابجا کنیم!
تا جایی که راه داشت سعی کردم با مثال و گویش ساده براتون توضیح بدم، ولی باز هم اگه سوالی بود حتماً توی تاپیک مربوط به سوال و جواب این تاپیک بپرسید، هم من هم مابقی دوستان جوابگو هستیم!
خواهش میکنم هر جلسه رو دنبال کنید و تمرین هم یادتون نره!
21 کاربر مقابل از Iman Ahmadzadeh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
خوب میرسیم به آخرین مرحله از مراحل میکس که استفاده از افکتهای بر پایه ی زمان و تنظیم ولوم هستش!
همون طور که تو جلسه اول گفتم با کم کردن ولوم صدا از شما دورتر میشه و به سمت عقب میره و با زیاد کردن ولوم به سمت جلو میاد.
همچنین استفاده از افکتها و یک سری از پروسسها هم میتونه این کارو انجام بده!
مثلاً با زیاد کردن افکت ریورب صدا دورتر و با کم کردن اون صدا نزدیکتر میشه. (اون دسته از دوستان که آشنایی ندارن، ریورب یه چیزی تو مایه های صدای حموم و ایناست)
افکتهای دیگه هم هست که تو جلسات بعد توضیح میدم.
حال با توجه به کل جلسات تا به امروز میتونیم مفهوم توضیحات و چینش صداهارو با شکل زیر راحتتر تصور کنیم.
تنها كاربران عضو مي توانند لينك ها را مشاهده كنند. در تماس باشید
هر گوی رو یک صدا فرض کنید
تا اینجا با مفاهیم کلی میکس آشنا شدیم و یاد گرفتیم که صدا رو چطوری جابجا کنیم، حالا مونده قواعد و قوانین میکس و بدیهیات اون!!!
برای حفظ نظم مجبور شدم سه جلسه رو جدا جدا بگم، واسه همین این جلسه کوتاه بود.
اگه تا اینجا مشکلی نباشه فهم مابقی مطالب هم راحته!!!
برنامه جلسات بعد توضیح تداخل فرکانسی، حذف تداخل فرکانسی، قواعد پنینگ ، مقاطع و لول بندی های معمول ولوم صداها، استفاده از افکتها، نگاه کلی به میکس کل کار و در نهایت تکنیک های میکس که دوستان درخواست کرده بودن!
اگه خدا بخواد و این مبحث رو تموم کنیم مراحل Mixdown و Mastering رو هم توی تاپیک جداگانه شروع میکنم.
21 کاربر مقابل از Iman Ahmadzadeh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
امروز میخوایم بحثمون رو اختصاص بدم به موضوع تداخل فرکانسی!!!
یکی از مهمترین مطالب میکس اینه که از قرار گرفتن سازهایی که تو یه محدوده فرکانسی قرار دارن جلوگیری کنیم و اونها رو طوری بچینیم که روی هم و تو یه نقطه قرار نگیرن!!!
مثلاً توی آهنگی که ملودی پیانو به همراه گیتار نواخته میشه این اتفاق خیلی میفته که تداخل فرکانسی رو شاهد باشیم، حالا اگه امکان نواختن ملودی توی اکتاو دیگه فراهم نباشه میتونیم با استفاده از پنینگ اونها رو از هم جدا کنیم!!!
برای مثال سازی رو تصور کنید که محدوده فرکانسی اون از 5000 تا 8000 متغیره و ساز دیگه ای از 3000 تا 6000.
تو این شرایط میتونیم با تضعیف فرکانسهای مشترک این مشکل رو برطرف کنیم!!!
یا اگه هر دو ساز توی محدوده مشترکی مثل 5000 تا 8000 بودن یکی از اونها رو به چپ و دیگری رو به راست پن میکنیم!!!
سعی کنید همیشه توی میکستون (چه سخت افزاری چه نرم افزاری) یه چشمتون دائماً به صفحه آنالایزر باشه!!!
(آنالایزر صفحه ایه که تغییرات فرکانسی رو دائماً روی نمایشگر نشون میده)
مثال: نرم افزار Waves Paz Analyzer
تنها كاربران عضو مي توانند لينك ها را مشاهده كنند. در تماس باشید
این مطلب خیلی مهمه و نیاز به تمرین زیادی داره، پس از پروژه های سبک شروع کنید.
برای تمزین آهنگی با چند ساز (تعداد سازها کم باشه) رو میکس کنید، طبق مطالب گفته شده تا اینجا عمل کنید.
مطمئناً سوالای زیادی پیش میاد براتون برای همین از دوستان خواهش میکنم که تاپیک مربوط به سوالات این تاپیک رو خالی نذارن و سوالاتشون رو بپرسن، شاید سوال کوچیک شما مشکل بزرگ شخص دیگه ای باشه!!!
ضمناً برای جلوگیری از تداخل فرکانسی بهتره که از ابتدای تنظیم آهنگ به فکر انتخاب صحیح سازها باشیم!
19 کاربر مقابل از Iman Ahmadzadeh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
سلام دوستان خسته نباشید!
در تکمیل گفته های پست و جلسه قبل، تعدادی از دوستان آموزش نرم افزار Paz Analyzer رو خواستن، به دلیل اینکه این تاپیک عمومیت داره و تاکید بر هیچ نرم افزار یا سخت افزار خواصی نیست (نرم افزار نام برده شده تنها یک مثال بود و اجباری نیست که حتماً از این نرم افزار استفاده کنیم)
تو این جلسه هم مبحث اکولایزر رو ادامه میدیم و باید و نباید های اونو با هم یاد میگیریم تا اینکه پرونده توضیحات تئوریش تموم بشه و به ادامه مطالب برسیم.
اگه مطالب قبل رو خونده باشید و تمرین کرده باشید به راحتی میتونید قسمتهای مختلف اکولایزر و خواص شنیداری اونو درک کنید، زیر بودن،بم بودن، شفاف جلوه کردن، کثیف و کدر بودن و حجم دار نشون دادن صدا بوسیله همین مطالب گفته شده و مطالب امروز کل مبحث مورد نظر ما توی میکس بشمار میره!!!
حالا به صورت گام به گام جلو میریم:
1- تمام پیچ ها در حالت صفر قرار دارن: در این حالت هیچ تغییری بر روی فرکانسها انجام نشده و هیچ اکولایزی انجام نشده! 2- گوش کردن به صدا: هیچ وقت قبل از گوش دادن به صدا پیچ های اکولایزر رو حرکت ندید، چون بدون شنیدن نمیدونید که دقیقاً چی کار میخواید بکنید، خیلی از جزئیات ظریف صدا ممکنه با این کار از بین برن پس قبل از هر کاری اون صدا رو به دقت گوش کنید! سه قدم اصلی تو این مرحله که باید بررسی بشن اینها هستن که آیا صدا تیره است یا خیر؟ دارای فرکانسهای آزار دهنده و گوش خراش (این فرکانسها در قسمت Midrange هستن) هست یا خیر؟ و اینکه آیا صدا به اندازه کافی شفاف هست یا نه!!!
خوب بعد از بررسی این مراحل باید ایرادات موجود رو از بین ببریم!
A- کم کردن تیرگی صدا (محدوده فرکانسی 100 تا 800 Hz)
تیرگی صدا معمولاً تو فرکانسهای 300Hz اتفاق میفته که میتونید اون رو مقداری کاهش بدید فقط به این موضوع توجه داشته باشید که کم کردن زیاد این محدوده باعث میشه تا ساز مورد نظر شما کم حجم تر و به اصطلاح لاغرتر صدا میده! (همیشه مطمئن بشید که وجود اصل صدا رو از دست ندید) کم کردن این محدوده رو میتونید با تقویت فرکانسهای پائین (محدوده 40 تا 60 هرتز) جبران کنید.
معمولاً سازهایی مثل: تام تام ها، گیتار بیس، پیانو گیتار آکوستیک، هارپ و به خصوص کیک نیاز به کاهش این تیرگی ها دارن.
B- حذف فرکانسهای آزار دهنده و گوش خراش (محدوده فرکانسی 1000 تا 5000 Hz)
برای پیدا کردن فرکانسهای آزار دهنده کل صدا رو خیلی بلند کنید، اگر گوش شما یا مابقی کسایی که اطراف شما هستن اذیت شد از یه صدا، بدونید که اون صدا نیاز به کاهش فرکانسهای Midrange داره.
برای این کار این محدوده و فرکانسهای گوش خراش رو کم کنید!
صدای خواننده، گیتار الکتریک و Cymbal ها و Hihat اکثراً به این کاهش نیاز دارن!
برای جبران این کاهش میتونید محدوده 5000 تا 8000 رو تقویت کنید!
C- افزایش فرکانسهای بالا و شفافتر کردن صدا(5000 تا 8000 Hz)
دقت کنید سازهایی که صدای تیره دارن توی سبکهای مختلف احتیاج به خشک بودن دارن و نیاز به تقویت زیاد تو این محدوده ندارن!!! مثل صدای Snare تو سبکهای R&B, Folk, Country و ...
3- تنظیم پهنای باند: برای اکولایز دقیق و کم کردن تیرگی ها یا حذف فرکانسهای آزار دهنده بدلیل جلوگیری از فنا شدن و از بین رفتن فرکانسهای اصلی از پهنای باند عریض استفاده نکنید و برای افزایش فرکانسهای بالا از پهنای باند متوسط استفاده کنید، این کار باعث میشه تا صدای مورد نظر طبیعی جلوه کنه. (همچنین میتونید با افزایش پهنای باند به صورت تدریجی ببینید که آیا صدا به ایده آل شما میرسه یا خیر) با این کار از فرکانس مورد نظر شروع میکنید و کم کم روی فرکانسهای اطراف اون تاثیر میزارید!
پهنای باند روی اکولایزر ها معمولاً با حرف Q نشون داده میشه و با تمرین و کار کردن میتونید تاثیرگذاری اون رو براحتی درک کنید!
4- پیدا کردن فرکانسی که باید تقویت و یا تضعیف بشه: وقتی که میخواید بخشی از فرکانسی رو تقویت و یا تضعیف کنید اول باید اون فرکانس رو پیدا کنید.
A- قبل از هر چیز ولوم محدوده ای که فکر میکنید مشکل اونجاست رو تا آخر زیاد کنید. بهتر است قبل از شروع ولوم را تا آخر زیاد کنید! (البته مواظب باشید که افزایش ولوم در محدوده باس ممکنه به بلنگدوها و افزایش فرکانسهای محدوده Midrange ممکنه به گوش شما آسیب برسونه) این کار بهتون کمک میکنه تا جای فرکانسی که می خواید کم یا زیاد کنید رو پیدا کنید!
B- وقتی که دکمه فرکانس رو جابجا میکنید دنبال فرکانسی هستید که از همه بدتر صدا میده؛ یعنی تیره ترین، تیزترین و آزاردهنده ترین فرکانسها! همچنین هنگامی که ولوم فرکانس رو تغییر میدید دنبال جایی هستید که در اونجا بهترین صدا رو میده!
5- برگردوندن دکمه ولوم به حالت صفر: با زیاد کردن ولوم تا آخر شما صدا رو از حالت طبیعی خارج کردید و صدای واقعی رو از دست دادید! دکمه ولوم رو تا صفر برگردونید تا دیدگاه کلی رو که قبل از اکولایز کردن رو صدای اصلی داشتید دویاره بدست بیارید!
6- افزایش یا کاهش آزمایشی ولوم: برای اینکه از شر یه فرکانس خاص رها بشید ولوم اون رو کم کم تا جایی که فکر میکنید نیازه کم کنید برای افزایش دادن یه فرکانس خاص هم همین کارو بکنید و تا جایی که فکر میکنید نیاز به افزایش داره با دکمه ولوم ان تغییرات رو انجام بدید.
7- بررسی کلی: بعد از انجام کل مراحل اکولایزر رو خاموش روشن کنید و صدای قبل از اکولایز شدن و بعد از اونو کامل گوش کنید و ببینید که آیا این تغییرات رو می پسندید یا نه! این کار معمولاً زمانی که بیشتر از یک تغییر روی اکولایزر انجام شده باشه، خیلی بهتون کمک میکنه! همچنین زمانی که تغییرات بیشتر از یکی باشه مبتونید هر کدوم از پارامترهاییی که تغییر دادید رو به صفر برگردونید و به صورت دونه دونه و قدم به قدم اونها رو گوش کنید!
تا اینجا نمای کلی اکولایز کردن رو به صورت کامل یاد گرفتید ولی مطمئن باشید این مفاهیم بدون تمرین هیچ کمکی نمیکنه!!! پس در کنار خوندن اینها تمرین یادتون نره!!!
بازم ممنونم از دوستانی که تاپیک تنها كاربران عضو مي توانند لينك ها را مشاهده كنند. رو یادشون نمیره و اونجا رو خالی از سوالاتشون نمیزارن!!!
این مطلب بر اساس متد آموزشی David Gibson و کتاب The Art Of Mixing نوشته شده!!!
17 کاربر مقابل از Iman Ahmadzadeh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
سلام دوستان
عذر میخوام بابت تاخیر طولانی
قبل از اینکه بحث رو ادامه بدیم ممنونم از دوستانی که توی تاپیک سوالات فعال بودن ولی خیلی خوبه باقی دوستانی که میتونن هم توی بحث شرکت کنن!
در ادامه ی این مطالب دیدیم که بیشتر سوالات و بحث دوستان درباره ی مبحث تداخل فرکانسی بود که لازم دیدم روی این بحث بیشتر متمرکز بشیم!
به صورت تصادفی یه عکس دیدم که فکر نکنم گویاتر از این شکل ممکن باشه که بشه توضیح داد!
4 تا صدا داریم
1- وکال
2- گیتار
3- بیس
4- کیک درام
هرکدوم رو به طور جداگونه توی آنالایزر چی میکنیم و تصویر موجهای آنالایز رو ثبت میکنیم!
خوب از این چهار صدا چهار تا تصویر داریم پس اونها رو منطبق بر هم میکنیم! درست مثل شکل نباید قله ی این امواج محدوده ی مشترک داشته باشن!
این یعنی عدم تداخل فرکانسی!
اگه محدوده ها مشترک بودن بوسیله ی اکولایزر این قله ها رو جابجا میکنیم!
این شکل برای 4 تا صدا بود، دقت کنید که برای میکسهای شلوغ این قله ها به هم نزدیکتر میشن و دامنه هر کدوم هم کمتر میشه! تنها كاربران عضو مي توانند لينك ها را مشاهده كنند. در تماس باشید
امروزه خیلی باب شده که موزیسین ها توی موزیک الکترونیک از میکس هم سر رشته دارن و خیلی خوبه که از ابتدا به صدای نهائی هم اهمیت بدن! یعنی از ابتدای ارنج موسیقی در انتخاب ساز و صداهای مختلف دقت کنن تا در نهایت میکس خوبی نتیجه ی کار باشه.
19 کاربر مقابل از Iman Ahmadzadeh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
خوب دوستان!
تا اینجا دو مرحله از مراحل میکس رو با هم تمرین کردیم
مرحله ی بعد استفاده از افکتها هستش که خیلی مهم و تاثیر گذاره، طوری که استفاده ی صحیح و به جا از اون میتونه جلا و درخشش میکس شما رو جلوه بده، و همچنین استفاده ی نا صحیح و افراطی از اون هم میتونه میکس شما رو رو به نابودی ببره!
نتیجه گیری: در استفاده از افکتها باید حد تعادل رعایت بشه!
افکتها تنوع زیادی دارن که در خیلی از موارد با تغییر یا ترکیب دو یا چند افکت، افکت جدیدی حاصل میشه!
مثل: Delay (تاخیر)، Flanger (فلنجر)، Choruse (کروس)، Phase Shifter (انتقال دهنده ی فاز)، Reverb (پس آوا)، Harmonizer، Pitch Transposer Octaver
دیوید گیبسون: هر افکت دارای حس مختص به خود میباشد که آن را به میکس منتقل میکند، رمز استفاده از افکتها احساسی است که به شنونده میدهند.
شناخت دقیق عملکرد و پارامترهای هر کدوم از افکتها مبحثی جداگونه داره که جداگونه در جلسات آینده توضیح میدم حتماً
امروزه با وجود نرم افزارهایی که کم کم دارن جای سخت افزارها و میکسرهای غول پیکر رو میگیرن شاهدیم که استفاده از افکتها به مراتب آسونتره و هم از لحاظ وقت و هم از لحاظ انرژی به صرفه است!
مسئله ای که باید حتماً بهش دقت بشه این هست که در سخت افزار یا نرم افزار افکتها در چه مسیری باید قرار بگیره
Send یا Insert?
(مبحث سند و اینسرت مربوط به نرم افزار یا سخت افزار تخصصیی هستش که باهاش کار میکنید پس توضیح درباره ی هر نرم افزاری مختص آموزش و یادگیری کامل نرم افزار یا سخت افزار تخصصی خودتون هستش)
پروسه هایی که روی سیگنال ورودی و خروجی انجام میشه به دو دسته تقسیم میشه:
1- پروسه ی مورد نظر باعث ایجاد تغییرات در سیگنال اصلی میشه
2- پروسه ی مورد نظر باعث اضافه شدن سیگنالی به صدای اصلی میشه
بدیهیست که این دو کاملاً از هم جدا هستن
در دسته بندی اول افکت یا پروسه ی مورد نظر باید توی کانال اینسرت میکسر قرار بگیره (چه نرم افزار و چه سخت افزار)
در دسته بندی دوم افکت یا پروسه ی مورد نظر باید توی کانال سند میکسر قرار بگیره (چه نرم افزار و چه سخت افزار)
(مسئله ی استفاده از کانال سند از اهمیت زیادی برخورداره که خیلی وقتا عدم استفاده از اون میتونه مشکل ایجاد کنه)
تمرین: تفاوت استفاده از افکت های مختلف رو توی کانال اینسرت و سند بررسی کنید تا به تفاوت شنیداری اون پی ببرید و این مبحث رو بهتر درک کنید!
از جلسه ی بعد به معرفی و شناخت پارامترهای هر افکت میپردازیم!
22 کاربر مقابل از Iman Ahmadzadeh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
از این کاربر 36,395 بار در 8,667 ارسال تشکر شده است.
تنها كاربران عضو مي توانند لينك ها را مشاهده كنند.
English - 124 pages - 30 Mb
A Visual Guide to Recording, Engineering, and Production
Get ready for an in-depth exploration into the aesthetics of what makes a great mix! David Gibson's unique approach to mixing gives you a visual representation of the dynamics of the sounds involved in creating a musical mix. Through this three-dimensional, colorful explanation, you are introduced to a framework that will help you understand everything that an engineer does-- enabling you to not only recognize what you like, but how to achieve it in your studio. Expand your recording techniques by learning what your recording equipment does and how it all works together in a simple, visual manner. From bluegrass to big band, new age to heavy metal, classical to hip-hop, jazz to rap, and alternative rock to techno, Gibson has mapped out everything that can be done to create various effects in all standard mixes. Once you have a perspective on what can be done, you have the power to be truly creative on your own: to make art out of technology.
تنها كاربران عضو مي توانند لينك ها را مشاهده كنند.
اموزش های تصویریشم توی یوتیوب هستش
9 کاربر مقابل از Eastwave عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .